مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:46000 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:52

: علت برداشتهاي مختلف عرفا و فلاسفه، از اصطلاحات مشترك چيست؟
اصطلاحاتي از قبيل «موجود و معدوم»، «واحد و كثير»، «جوهر و عرض»، «حادث و قديم»، «حق و خلق» و امثال اينها كه در زبان فلاسفه متداول است، در اصطلاحات عرفا هم آمده است؛ ولي مفهوم فيلسوف از اين معاني با مفهوم عارف از اينها تفاوت دارد و ريشة اين تفاوت «توحيد عرفاني» است كه براي ذات حق شريكي ـ حتّي در موجوديت ـ قائل نيست و قول به اينكه «موجود حقيقي غير از حق هست» نوعي شرك تلقّي ميشود. به عبارت ديگر ريشة اين اختلاف نظر اين است كه فيلسوف «كثرت وجودي» است و عارف «وحدت وجودي». از نظر فيلسوف، موجوداتي حقيقيه و جدا از هم به نحوي كه نه ميتوان گفت اين موجود عين آن موجود است و نه ميتوان گفت آن موجود عين اين موجود است، وجود دارد؛ يكي از اين موجودات متباين الذات كه از ديگر موجودات كاملتر است و لايتناهي است و ازلي و ابدي است و بينياز از هر موجود ديگر است و عين علم و قدرت و حيات و اراده است، واجبالوجود است و ساير موجودات، با اختلاف درجات و مراتب كه بعضي مجردند، بعضي مادي، بعضي جوهرند، بعضي عرض و بعضي نسبت به بعض ديگر كاملترند، همه «ممكنالوجودند».
ممكنالوجود به صفاتي متصف ميشود كه آن صفات از مختصات ممكنالوجود است و ذات حق بايد از آن صفات تنزيه گردد، از قبيل «مخلوقيت» و «كثرت» و «حدوث» و «جوهريت» و «عرضيت» و «محدوديت» و احياناً «تجسم» و «حركت» و «تغيير» و امثال اينها.
به عقيدة فلاسفه، توصيف ذات حق به اين گونه صفات ـ كه به دليل اينكه از نقص و محدوديت ممكن ناشي ميشود از مختصات ممكنات است ـ روا نيست و به اصطلاح «تشبيه» است؛ يعني تشبيه حق به خلق است كه در روايات اسلامي از آن نهي شده است.
ولي عارف چه ميگويد؟ آيا عارف ـ كه قائل به وحدت وجود است و براي حق شريكي در موجوديت قائل نيست ـ همة اين تعبيرات و اصطلاحات يعني «محدوديت و مخلوقيت و كثرت و حدوث و جوهريت و عرضيت» را از قاموس خويش ميزدايد يا آنها را به كار ميبرد؟ و اگر به كار ميبرد كاربرد آنها چگونه است؟ آيا دربارة غير خدا به كار ميبرد؟ حال آنكه او قائل به ثاني در وجود نيست و نغمة «ليس في الدار غيره ديّار» سر ميدهد؛ و [يا] اين معاني و مفاهيم [را] دربارة ذات حق به كار مي[برد]؟ و اگر چنين است چگونه است؟ آيا ذات حق را در آن واحد، هم نامحدود ميداند و هم محدود؟ هم خالق ميداند و هم مخلوق؟ هم حادث ميداند و هم قديم؟ هم مجرد ميداند و هم مادي؟ چگونه است؟ حقيقت اين است: عارف كه قائل به وحدت وجود است، اشياء را به اين صورت نفي ميكند كه وجود آنها را اولاً «وجود ظلّي و ظهوري»، نه «وجود حقيقي» ميداند، پس نفي وجود حقيقي ميكند بدون آنكه وجود ظلّي را نفي كرده باشد، ثانياً اشياء، يعني وجودات ظلّيه را همه يكجا ظهورات حق و تجلّيات حق و شؤون و اسماء و صفات حق ميداند. بنابراين به يك اعتبار، ذات حق در مرتبة ذات، همة صفات مخصوص مخلوقين از او سلب ميشود و در اينجا «تنزيه» كامل حكمفرماست و از نظر ديگر كه شؤون و اسماء و صفات حق، ثاني حق نميباشد بلكه خود حق است در مرتبة اسماء و صفات، از اين نظر حق در مرتبة اسماء و صفات خود به همة شؤون مخلوقات از قبيل: مخلوقيت و محدوديت و حدوث و كثرت و امثال اينها متّصف ميشود و در اين مرتبه «تشبيه» حكمفرماست.
اين است كه عرفاً «خلق» را «حق مقيّد» مينامند و از ديد آنها نزاع معروف ميان متكلمان كه آيا «تنزيه» صحيح است يا «تشبيه» ـ كه لازمة «تنزيه مطلق» عدم امكان معرفت است ـ از بين رفته. عرفاً قائل به تنزيه در عين تشبيه و تشبيه در عين تنزيه هستند و در مسألة عينيت ذات با صفات، از طرفي قائل به صفات در مرتبة ذات و عينيت آن صفات با ذاتند و از طرفي، قائل به اسماء و صفات زائد بر ذات (يعني مخلوقات) و در عين حال متحد با ذاتند؛ و از آن نظر كه جهان را ـ كه مجموعي از اضداد است ـ با ذات حق از يك نظر يك چيز ميدانند، مدعي هستند كه ذات حق جامع بين الاضداد است و گفتهاند: «انّ الله تعالي لا يعرف الّا بجمعه بين الاضداد فيالحكم عليه بها» (فصوص الحكم، فصّ چهارم، فصّ ادريسي).
عارف اصطلاح «جوهر و عرض» را به كار ميبرد اما معتقد است كه همان نسبتي كه ميان جوهر و عرض است ـ كه حكيم ميشناسد ـ ميان ذات حق و همة موجودات ديگر هست؛ يعني همه موجودات نسبت به ذات حق عرضاند و حالتاند و صفتاند و ذات حق جوهر همة جواهر و اعراض است و همانطوري كه جوهر در بر گيرندة اعراض است، ذات حق در بر گيرندة همة اشياء است

مجموعه آثار شهيد مطهري
شهيد مطهري

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.